AboutMe

من
ماهرخ غلامحسین پور

متولد سوم فروردین سال 1352 هستم، در شهر گرم و مهربانی که دشت‌های وسیعش همیشه بوی گندم می‌دهد و با وجود نرگس‌زارهای بی‌نظیر و کوچه‌های خاطره‌انگیزش هنوز هم در هیچ نقشه‌ای پیدا نیست، شهر بهبهان.

تا همین اواخر نمی‌دانستم به‌درستی متولد چه سال و چه روزی‌ام. روایت تاریخ تولد واقعی‌ام بین شهریور 50 تا 52 سردرگم بود. همین اندازه در خاطر مادرم مانده بود که حین فریاد کشیدن‌های ممتدش برای این جهانی‌شدن موجودی که من بودم، از خانه‌ی همسایه صدای فغان و زاری فرزندان مردی می‌آمد که در آستانه سفر ابدی بود. برای فهم روز تولدم سال‌های سال، شهر‌به‌شهر، سنگِ گورهای زیادی را از بر کردم تا سنگ گور مرد همسایه را یافتم. شاید به همین دلیل است که به «گورنوشته‌ها» تعلق‌ خاطر زیادی دارم.

کودکی‌ام در کوچه‌پس‌کوچه‌های همان شهر قدیمی ‌گذشت. هنوز هم خودم را همان‌جا جا گذاشته‌ام، بین همان دیوارهای خشتی ترک‌خورده و سایه‌هایش. فارغ‌التحصیل رشته‌ی ادبیات از دانشگاه چمران اهوازم و از سال ۱۳۷۹ با نوشتن امرار معاش می کنم. پیش از مهاجرت، خبرنگار سرویس اجتماعی ایرنا بودم و هم اکنون حوالی دره‌ی سیلیکون ولی، در شمال کالیفرنیا، زندگی می‌کنم. تاکنون سه مجموعه‌داستان‌ به نام‌های «الاغی که سیب می‌فروخت» ، «مرا هم با کبوترها پر بده» و «زنی که دهانش گم شد» از من منتشر شده‌ است. مجموعه‌ «نامه‌هایی به مادرم»، رمان بلندی به نام «دیجاوو» و مجموعه‌داستان «قمارباز» را نوشته‌ام که اگر بخت یارم باشد منتشرشان می‌کنم. می‌نویسم چون به قول «آدورنو» آنکه خانه ندارد در نوشتن خانه می کند.